جک گلدنی یک استاد دانشگاه است که به همراه خانواده اش در حومه شهر به آرامی زندگی می کند، اما وقوع یک حادثه ناگوار آرامش آنها و دیگر ساکنان منطقه را به هم می ریزد و ...

داستان یک کارگردان تئاتر که با همسرش به مشکل برخورده و جدایی شان منجر به شکوفایی خلاقیت شان شده است...

سه خواهر و برادر که برای افتتاح نمایشگاه تازه، پدر مجسمه‌سازشان به نیویورک می‌روند، بعد از وقوع سانحه‌ای که به پدرشان صدمه‌ای جدی می‌زند باید با واقعیت تلخ آسیب‌پذیری و زوال والدین کنار بیایند، در حالی که هر کدام مسائل و تردیدها و مشکلات خودشان را در زندگی دارد.

تریسی دانشجوی تنهای سال اول در کالج نیویرک است. او تجربه زندگی در این شهر شلوغ و پر زرق و برق و دانشگاه را ندارد.او توسط دوست دیوانه اش اغوا شده و از این تنهایی درامده و دست به کارهای جور وا جور میزند ...